انسان از ابتدا در فضا می زیسته و در طول این زیستن و تجربه کردن، زاده شدن . پا گرفتن و گسترش یافتن را بوجود می آورد، یه روز دیوار غار مسکونی خود را به تصویر می کشد و روزی دیگر آب رودخانه ها را از سطوح زیرین عبور می دهد که هم ترنم بیافریند و هم نیروی مکانیکی رایگان بدست آورد و روزی دیگر راز و رمزهایی را در وجود خود پیدا می کند و با ساختن دست ساخته هایی با خاک، گل و سفال گونه هایی از اشیاء زینتی و آبگینه و مس، جهان درونی خود را بوجود می آورد. برخی از اینها اینجا و آنجا حرکت می کنند و برخی زینت فضای عمومی می شوند و مردم را به حرکت به دور خود وا می دارند. پس حرکت در فضا موضوع اصلی کار ماست و بر اساس همین حرکت انسان و در ارتباط با دست ساخته ها، به دنبال تعریف معماری و موسیقی هستیم و جستجو گر تشابه ها و تقارن های این دو با هم هستیم که اولی ذاتاً ملموس و متکی بر چگونگی های عینی و ابعادی استتا بتواند بر ذهن ها بنشیند و احساس را برانگیزد و دومی نا ملموس که تنها از راه تولید انگیزه هایی که از راه شنیدن محسوس می شود اثر می کنند. از طرفی دیگر هنر( معماری،موسیقی، شعرو...) اصلی ترین و عمیق ترین وسیلة ارتباطی بین افراد و جوامع مختلف است که افکار، اندیشه ها و ارزش های فرهنگی، تاریخی و اعتقادی یک ملت را به نسل های آینده و خارج از مرزهای جغرافیایی منتقل میکند.
در این تحقیق، ابتدا (فصل اول) بوسیله یکسری تعاریف سعی در فهم بهتر معماری و موسیقی به طور جاگانه شده، سپس(فصل دوم) ایندو هنر با هم مقایسه شده که شامل بخشهایی چون:شباهت های کلی موجود بین آنها، رابطه آنها با تناسبات ریاضی، تاثیر فضا در معماری و موسیقی،عنصررنگ در معماری و موسیقی و در نهایت بررسی خطوط در ایندو هنراست. در بخش بعدی(فصل سوم) به بررسی خصایص و ویژگی های موسیقی می پردازد و رابطه این ویژگیها را با معماری بیان می کند.بعد از آن در فصل بعدی(فصل چهارم) موسیقی و معماری اسلامی ایران را مورد مطالعه قرار می دهد و نگاهی اجمالی دارد بر تار یحیی که یکی از برجسته ترین آلات موسیقی ایران است و مقایسه شکل ظاهری تار را معماری اسلامی ایران انجام می دهدو بعد مطالعه ای بر تاریخ هنر موسیقی و معماری اسلامی ایران می کند و ویژگیهای مشترک ایندو هنر اسلامی را بیان می کند.در نهایت نیز نتیجه گیری کلی از بحث های انجام شده دارد.
معماری
معماری به هنری گفته می شود که همه انسانها چه خواسته و یا ناخواسته با آن در ارتباط هستند لذا اهمیت معماری فوق العاده بالاست زیرا بر روح و روان انسانها تاثیر مستقیم دارد و با توجه درست به این هنر می توان زندگی ساخت که انسان در مقام انسان قرار دارد. معماری ضمن اینکه تحدید فضا می کند، درون فضایی گسترده تر جا می شود که هم درون آن و هم گرداگردش انسانها حرکت می کنند. اگر بخواهیم یه تعریف جامع تری از معماری داشته باشیم باید اینطور بگوییم که معماری طرح می شود تا :1- نیازها را بر طرف کند 2- در برابر پدیده های آزار دهنده طبیعت برای حفاظت از انسان عمل کند، اگر چه در لحظه طرح شدن، می تواند زیبا نیز باشد و نا گفته نماند که باید به وابستگی های انسان بیاید و با طبیعت هماهنگ باشد. در یک نعریف کلی از معماری ویلیام موریس چنین می نویسد :
" معماری ؛ شامل تمام محیط فیزیکی است که زندگی بشر را در بر می گیرد و تا زمانی که جزئی از دنیای متمدن بشمار می آییم، نمی توانیم خود را از حیطه ی آن خارج سازیم، زیرا که معماری عبارت از مجموعه اصلاحات و تغییراتی است که به اقتضای احتیاجات انسان ، در روی کره ی زمین ایجاد شده است که تنها صحراهای بی آب و علف از آن بی نصیب مانده اند . ما نمی توانیم تمام منافع خود را در زمینه معماری در اختیار گروه کوچکی از مردمان تحصیل کرده بگذاریم و آنها را مامور کنیم که برای ما جستجو کنند، کشف کنند، و محیطی را که ما باید در آن زندگی کنیم شکل دهند و بعد از ما آن را ساخته و پرداخته تحویل بگیریم و سپس متحیر شویم که خاصیت و عملکرد آن چیست. بعکس این بر ماست که هر یک، بنوبه خود ترتیب صحیح بوجود آمدن مناظر سطح کره زمین را سرپرستی و نظارت کنیم و هر یک از ما باید از دستها و مغز خود ، سهم خود را در این وظیفه ادا کند."
موسیقی
موسیقی، پراکنده شدن نظم یافته و سنجیده امواج صوتی در فضا است و وقتی حرکت انسان درون فضای معینی را بر می انگیزد و بر روح او اثر گذاری
می کند، جلوه گر بازتاب های مستقیم امواج صوتی بر کالبد انسانی می شود. مثلاً: سماع که صحنه آرایی خاصی ایست که مشخصه اصلی آن، حرکت وابسته به موسیقی یا زاده از موسیقی است و همین حرکت وابسته به موسیقی، خودش وابسته به فضاست و در فضای خاصی و با ترسیم خطوط و سطوح بوجود می آید.از طرفی دیگر، صوفیان بر این باورند که راه رسیدن به کمال، تجرد بخشیدن به ماده است و یکی از این روشها استفاده از شکلهای نمادینی است که معنا و زیبایی مجرد بودن را اشاره می کند. این اشکال نمادین، فرمهای هندسی خاص از جمله منحنی است که می شود حرکتهای موزون در سماء و ورزشهای سنتی ایرانیان را که در فضایی مدور انجام می گیرد را به آن تعبیر گرفت که همه اشاره به مجرد گرایی و کمال دارند. اگر چه موسیقی، بعضی اوقات ممکن است صرفاً لذت شنوایی را بر انگیزد مثل دو یا چند رنگ خوب ترکیب شده بی آنکه حاوی پیام خاصی باشد لذت آورند. پس از این دو تعریف معماری و موسیقی می شود اینطور استنباط کرد که مردمک چشم و پرده گوش جهان برون و درون را به هم مرتبط می کند. از سوی دیگر، موسیقی به علت عدم دیدن نغمه ها و لمس و تفکر بر روی آنها انتزاعی ترین آفرینش انسان است و به قدری زیباست و بر روح او اثر می گذارد که بدون آن افراد جامعه قادر به زندگی نیستند.
معماری و موسیقی
دو تا ویژگی کاربردی بودن و متعالی بودن را هم برای موسیقی و هم برای معماری می توان نام برد، که در عین کاربردی بودن زیبایی نیز دارد یعنی هم به کار مکانیکی-کاربردی می آید و هم دارای معنی است. پس میتوانیم اینجوری تقسیم بندی کنیم که:
<Br>
شناخت معماری یا همان مکان به مرور صورت می گیرد و حس اولیه در معماری که در نوع برآورده کردن نیاز است ممکن است برای هر شخصی متفاوت باشد، حال آنکه موسیقی در همان لحظه تاثیر خودشو می گذارد و حالات آن ممکنه متفاوت باشد. در معماری ما در مکان حرکت می کنیم یعنی پیشینه ذهنی که ما داریم خاطرات را در مکان برای ما بوجود می آورند به طوریکه تکرار دو مکان همگون باعث یادآوری زمینه های ذهنی، تاریخی و محیطی ما می شود. اما در موسیقی در بعد زمان نیز حرکت می کنیم به این معنی که انسان در زمان خاص با توجه به محیط، تاریخ و خاطرات از نوعی موسیقی خاص متأثر می شود و زمان یکی از عناصر سازنده موسیقی است. پس هر دوی ایندو هنر در نهایت به نوعی وحدت می رسند .
آقای حسام الدین سراج که یکی از اساتید موسیقی هستنددر مقاله ای تحت عنوان موسیقی و معماری گفته اند: "معماری، موسیقی مکان است و موسیقی، معماری زمان است." آن چیزی که موسیقی را از سایر هنرها جدا می کنه بیان صریح و بدون واسطه با مخاطبان است و باعث انتقال پیام و آرمان های ذهنی و عواطف هنرمند به دیگران می شود. اما مثلاً در معماری پیام ذهنی هنرمند بوسیله واسطه ای به نام ساختمان به دیگران انتقال داده می شود، در نقاشی توسط اشکال و خطوط و رنگهای قابل رویت بیان می شود و در شعر، کلمات نقش انتقال مفاهیم ذهنی شاعر را به عهده دارند. از طرفی دیگه، انتزاع و تجرید در هنر موسیقی وجود دارد و تشابه زیاد موسیقی و معماری به این علت است که در بوجود آمدن معماری، تخیلات هنری و ذهنی هنرمند به صورت عنصر ایهام که بوسیله نمادهایی از فرم در ساختمان حاصل می شود به سوی تجرید و انتزاع می روند یعنی جایی که موسیقی در آن جایگاهی ویژه دارد.
اگر انواع معماری و انواع موسیقی را اینطور دسته بندی کنیم، معماری مردمی یا همان معماری که برگرفته از سنت است با موسیقی عامیانه وجه اشتراک دارد، معماری بومی که زیر شاخه معماری مردمی است و متکی به آب و هوا و سنت است به موسیقی محلی شباهت دارد، و به همین ترتیب معماری مذهبی با موسیقی مذهبی، معماری مونومنتال یا بنای یادبود ( جدا از اینکه شکل ظاهر آن یادآور شخصیت اجتماعی صاحب بناست و احساس تعالی یا جاودانیت را القاء می کند) با موسیقی مذهبی و معماری سودمند(که در قالب ارزشهای سودبخش و مفید یا با فایده توجیه می شود) با موسیقی کاباره ای یا سرگرمی تشابه دارد(جدول1-2) .
<Br>
معماری و موسیقی و تناسبات ریاضی
اصولاً معماری باید با تناسبات ریاضی منطبق باشد و این تناسبات باید در هماهنگی باهم باشند. مثلاً یک بنا باید انعکاسی از تناسبات بدن انسان باشد.تناسبات ریاضی و هماهنگی بین جهان کوچک و بزرگ اولین بار از طریق فیثاغورث و افلاطون مطرح شد، از طرفی ابتدا فیثاغورث بود که اندازه گیری تون ها در فضا را کشف کرد. او یافته بود که هارمونی های موزیکال از طریق تناسب بین اعداد کامل کوچک مشخص می شوند. یعنی اگر در شرایط مساوی دو تار صوتی که یکی دو برابر دیگری باشد،همزمان مرتعش گردند،صدای تار کوتاهتر یک اوکتاو بالاتر از آن دیگری است.حال اگر طول همین دو تار به نسبت 2 به 3 باشد، اختلاف صدا و یا زیر و بمی آنها 5/1 است و یا به نسبت 3 به 4، اختلاف ارتفاع 4/1 است. بر اساس نوشته های فیثاغورث جهان و روح از طریق قوانین و تناسب های موسیقی مشخص شده . او معتقد است که در این تناسب ها، ترکیب و تکمیل ساختمان و روح و تمام دنیا تکامل یافته یعنی:عدد فرد: مذکر عدد زوج: مونث و از پیوند ایندو هستند که همه چیز خلق شده است . بعنوان مثال، فرانسیسکو جورجی یکی از معماران معروف ایتالیا در دوره رنسانس برای بنای سن فرانسیسکو دلاوینا در ونیز طرح افلاطون و تناسبات او را اجرا کرد . همه اندازه ها مضربی از عدد 3 است چون طبق نظریه فیثاغورث اولین نمره واقعی است (تصاویر 1-1و1-2) یعنی ابتدا، حد وسط و پایان دارد و الهی است.او عرض ایوان را 9 و طول آن را 27 گرفت که این نسبت 9 به 27 در موسیقی هم معنا دارد و تشکیل یک اوکتاو می دهد .
تصویر 1-1 سن فرانسیسکو دلاوینا، ونیز،نمای داخلی
<Br>
تصویر 1-2 سن فرانسیسکو دلاوینا، ونیز،نما
<Br>
مثالی دیگر دررابطه معماری با تناسبات ریاضی،استفاده از عدد پی ذر ساخت تخت جمشید است:
"مهندسان هخامنشی راز استفاده از عدد پی (۱۴/۳ ) را دو هزار و 500 سال پیش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه های سنگی و ستون های مجموعه تخت جمشید كه دارای اشكال مخروطی است، از این عدد استفاده می كردند.(عدد پی ( ۳/۱۴در علم ریاضیات از مجموعه اعداد طبیعی محسوب می شود. این عدد از تقسیم محیط دایره بر قطر آن به دست می آید. كشف عدد پی جزو مهمترین كشفیات در ریاضیات است. كارشناسان ریاضی هنوز نتوانسته اند زمان مشخصی برای شروع استفاده از این عدد پیش بینی كنند. عده زیادی، مصریان و برخی دیگر، یونانیان باستان را كاشفان این عدد می دانستند اما بررسی های جدید نشان می دهد هخامنشیان هم با این عدد آشنا بودند. «عبدالعظیم شاه كرمی» متخصص سازه و ژئوفیزیك و مسئول بررسی های مهندسی در مجموعه تخت جمشید در این باره، گفت: «بررسی های كارشناسی كه روی سازه های تخت جمشید به ویژه روی ستون های تخت جمشید و اشكال مخروطی انجام گرفته؛ نشان می دهد كه هخامنشیان دو هزار و 500 سال پیش از دانشمندان ریاضی دان استفاده می كردند كه به خوبی با ریاضیات محض و مهندسی آشنا بودند. آنان برای ساخت حجم های مخروطی راز عدد پی را شناسایی كرده بودند.» دقت و ظرافت در ساخت ستون های دایره ای تخت جمشید نشان می دهد كه مهندسان این سازه عدد پی را تا چندین رقم اعشار محاسبه كرده بودند. شاه كرمی در این باره گفت: «مهندسان هخامنشی ابتدا مقاطع دایره ای را به چندین بخش مساوی تقسیم می كردند. سپس در داخل هر قسمت تقسیم شده، هلالی معكوس را رسم می كردند. این كار آنها را قادر می ساخت كه مقاطع بسیار دقیق ستون های دایره ای را به دست بیاورند. محاسبات اخیر، مهندسان سازه تخت جمشید را در محاسبه ارتفاع ستون ها، نحوه ساخت آنها، فشاری كه باید ستون ها تحمل كنند و توزیع تنش در مقاطع ستون ها یاری می كرد. این مهندسان برای به دست آوردن مقاطع دقیق ستون ها مجبور بودند عدد پی را تا چند رقم اعشار محاسبه كنند.» ."
از طرفی ابن سینا دارای تالیفاتی در زمینه موسیقی و ریاضی است. او در مورد این مفاهیم اینچنین می گوید:
"تعریف موسیقی: موسیقی یکی از علوم ریاضی است که منظور آن مطالعه صداهای موسیقی و بحث در ملایمت و عدم ملایمت و همچنین کشش آنها و قواعد ساختن قطعات آن است. بنابراین علم موسیقی شامل دو بخش است و علم ترکیب نغمات مربوط به صداهای موسیقی و علم اوزان مربوط به زمانهایی که صداهای یک نغمه را از یکدیگر جدا مینماید. پایه این دو قسمت بر اصولی استوار است از علومی خارج از موسیقی اخذ میشوند که بعضی از این اصول از ریاضی و بعضی دیگر از فیزیک و علوم طبیعی و برخی از هندسه گرفته میشوند. تعریف صدا: میگویم صدا یکی از پدیدههای خارجی است که حواس ما درک میکند و احساس آن ممکن است خوشایند باشد و در این مورد صفتی از صدا در نظرم است که آن را به گوش مطبوع یا نامطبوع میکند و نه اثری که در نتیجه شدت غیر عادی آن حاصل میشود و تنها خاصیتی از اجسام مادی است که در همه امتدادها ظهور میکند. قوانین ارتعاش: در شرح علل زیری و بمی صدا، قوانین ارتعاش را در اجسام روشن میسازد، علل زیری و بمی صدا عبارتاند از: اتصال شدید ذرات جسم و سختی آن (معرف به قابلیت ارتجاع) و کوچکی ابعاد آن و زیادی نیروی کشش درجه زیری و بمی با زیاد و کم شدن علل ان بستگی دارد و مثلا تاری با کشش ثابت با تغییر طول, صداهایی با زیری و بمی متفاوت ایجاد میکند و هر چه طویل تر باشد صدا بم تر است. تعیین به عدد و صدا: این مورد با اندازهگیری مقادیر خواصی که به ان اشاره شد میسر است و همچنین مقایسه مقادیر خواص مشابه آن انجام میشود (یعنی از میان مولفههای موثر، همه بجز یکی ثابت اند) که این بیان در حقیقت راهی برای یافتن قوانین ارتعاشی سیمها در فیزیک کلاسیک است. شناسایی ابعاد هر گاه بعدی در نظر گرفته شود ممکن است اختلاف دو صدا آنچنان باشد که یکدیگر را برانند و به زحمت مجتمع شوند یا به هم بپیوندند و هم را نرانند که در این حالت بعد را ملایم و در حالت اول ناملایم گویند. لذا اختلافی که سبب ملایمت شده با اختلافی که موجب عدم ملایمت میشود فرق دارد و هر گاه بین دو صدا یک بعد شباهتی باشد, ملایمت مسلم است. درجه ملایمت ابعاد: ابعاد ملایم (consonant) و غیر ملایم (dissonant) را با نسبتهای مشخص معرفی میکند. ابعاد ملایم را آنهایی میداند که صداهای آن بالفعل یا بالقوه مشابه باشند انهایی که بالفعل مشابهاند که بانسبتهایی از اکتاو معرفی شوند و انهایی بالقوه مشابهاند که نسبتهایی به صورت یا به اصطلاح (superpariels) باشند. جمع و تفریق ابعاد: در این مورد به پیروی از روش فارابی ضرب و تقسیم نسبتهای معرف آنها را به کار میبرد و این عمل در حقیقت مبدا اختراع لگاریتم است. ملودی و هارمونی: در تقسیم اجناس اهمیت مخصوصی به جنس قوی مرکب از دو پرده ۹ تقسیم به ۸ و بقیه ۲۵۶ تقسیم به ۲۳۴ از نیم پرده میدهد و مخصوصا گوشزد میکند که ۲۵۶:۲۳۴ از نیم پرده کمتر است وبا وجود اینکه این بعد به خودی خود جز ابعاد غیر ملایم است (که ان را با عنوان مقدمهای بر فیزیک فاصلههای مطبوع و نامطبوع به طور کامل شرح دادیم) ولی وجود آن در دنباله دو بعد ملایم مطبوع است چنانکه میدانیم این جنس معرف گام ماهور ایرانی و ماژور موسیقی غربی است (هر چند این دو با هم فرق دارند). همچنین بین اجناس ملایم تر آنها را از نوعی میدانند که ابعاد آن به ترتیب ۱۰ به ۹ و ۹ به ۸ و ۱۶ به ۱۵ باشد و چنانکه مشهود است گام هارمونی از فواصل فوق ساخته میشود. هارمونی: ابن سینا وجود هارمونی را به معنای امروزی میدانسته صداها ممکن است با هم یا پی در پی نواخته شوند چنانکه میدانیم برای ساختن آهنگ صداهایی به کار میروند که پی در پی دنبال هم واقع شوند، وقتی چندین صدا با هم نواخته شوند در حکم یک صدا میگردند ولی چنانکه اختلاط انها با اصول صحیح باشد باعث تقویت ملودی میگردد ."
فضا در معماری و موسیقی
تعاریف متفاوتی برای فضا وجود دارد از جمله جایگاه و مکان، اتمسفر و جوو یا محیطی عاطفی و روحی که این تعریف آخری در تمام هنرها وجود دارد و مورد توجه هنرمندان است. در هنر معماری نیز فضا جایگاه خاصی دارد و می شود اینطور گفت که صحنه اجرای نمایش نامه ایست که معمار آنرا نوشته، هر قدر صحنه نمایش نامه و اجراء هماهنگی داشته باشد کار زیباتر و جذاب تر است. پس همانطور که یک قطعه موسیقی می تواند فضای صوتی یا فضای روحی، سرشار از جذبه های معنوی و آسمانی بیافریند و یا همانطور که یک قطعه شعر می تواند فضای عرفانی و الهی بوجود بیاورد،بنای یک مسجد با آن مناره های بلند سر بر آسمان کشیده نیز قادر است در بیننده فضای سرشار از جذبه های مذهبی و معنوی ایجاد کند(تصویر1-3) .
رنگ در معماری و موسیقی
تمام پدیده های طبیعت از امواج یا ارتعاشات ساخته شده اند، مثلاً صوت بین 32 درجه تا 73000 درجه ارتعاش دارد، امواج حرارتی 134 تریلیون ارتعاش دارد و همینطور ارتعاشات نوری از 483 تا 708 تریلیون هستند.
1- قرمز: 483 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
2- نارنجی: 513 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
3-زرد: 543 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
4-سبز: 576 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
-آبی: 630 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
6-نیلی: 669 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه.
7-بنفش: 708 تریلیون موج یا ارتعاش در ثانیه
طبق تحقیقات بدست آمده همین ارتعاشات نوری هر کدام دارای فرکانسی هستند که با فرکانسهایی که از یک نت موسیقی مرتعش می شود برابر است و محقققان جدولی تنظیم کرده اند (تصویر1-4) که طبق آن کدام رنگ با کدام نت موسیقی روی خط حامل فرکانس یکسان دارند.
تصویر 1-3 مسجد شاهچراغ، شیراز
<Br>
بعضی هنرمندان معتقدند که می شود رنگ را شنید و صدا را دید. کاندینسکی در کتاب معنویت هنر می گوید: " صدای رنگ ها چنان مشخص است که به سختی می توان کسی را یافت که رنگ زرد روشن را به نت بم یا قرمز لاکی را به نت زیر نسبت ندهد. رنگ به موسیقی سهمی را عطا می کند که موسیقیدان به وسیله آن قادر خواهد شد صحنه یا فضایی را که مورد نظرش است تجسم بدهد، مثلاً یک رقص محلی برای اینکه دارای رنگ محلی باشد باید واجد ریتم محلی باشد و یا یک مرثیه به همین ترتیب در معماری هم رنگ نقش اساسی ایفا می کند و به فضا حس می بخشد.
تصویر 1-4- انطباق نت های موسیقی و فركانس های نوری
<Br>
خط در معماری و موسیقی
خط به مجموعه ای از نقطه ها گویند که حرکت به سوی مقصدی دارند. همینطور انواع مختلفی برای خط هم در معماری و هم در موسیقی وجود دارد که در ذیل ذکر می شود.
<Br>
هر یک از این خطوط احساس خاصی را القاء می کنند. به عنوان مثال خط افقی، احساس آرامش. خط عمودی نظر به سوی بالا. خط مایل، محرک کننده است و خط منحنی نرم و مطبوع است. حال همین خطوط در موسیقی نیز احساس یکسان منتقل می کنند، مثلاَ خط افقی، (جمله های یک صوتی) احساس آرامش را در شنونده القاء می کند( تصویر 1- 5) و یا خط عمودی(جمله های آکورد دار) احساس اوج گرفتن را ایجاد می کند(تصویر 1-6) .
تصویر1-5- قطعه ماهی طلایی ،کلود اشیل دبوسی، موسیقی افقی
<Br>
تصویر1-6- قطعه رقص مقدس، دبوسی، موسیقی عمودی
<Br>
خصایص و ویژگی های موسیقی(صوت) و مقایسه آن با معماری
تکیه یا شدت
تکیه یا سکون یا مشخص کردن بخشی از آن اثر را گویند. همانگونه که تکیه در کلام ارزش خاص دارد،همانطور تکیه در موسیقی و معماری و سایر هنرها نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مثلاً در موسیقی این نیرو یا شدت بوسیله تکیه بر صوت یا لحنی از قطعه انجام می شود و در معماری بوسیله تکیه به متجلی ساختن بخشی از بنا.
سنگینی یا ثقل
در موسیقی سنگینی یا ثقل بوسیله کیفیت صدای سازها و حرکت در نتها بوجود می آید و همین سنگینی یا ثقل با بهره گیری از خطوط افقی بوجود می آید.
کشش
در ازای زمان، مداومت یک صوت را کشش گویند. ساختمان این تقسیمات در صورتی که نت گرد را واحد زمان قرار دهیم به صورت ذیل است.
تصویر 1-7- كشش در موسیقی
اگر ضربان قلب انسان سالم را ملاک قرار دهیم، هر ضربه معادل یک واحد و نت گرد معادل 4 واحد است و به همین ترتیب نت سفید معادل 2 واحد،نت سیاه 1واحد و الی آخر.که البته این کشش به وسیله یک سری علایم می تواند کوتاهتر یا بلندتر شود.همین کشش در معماری نیز بر یکی از ساختارهای بنا بوجود می آید.
اوج و ارتقاء
در موسیقی به زیر یا بمی،بلندی یا کوتاهی صوت گویندو همین اوج و ارتقاء در معماری با بلندی و کوتاهی بخش های یک بنا و تناسبات موجود در آن ایجاد می شود.
احساس
حالت یا ارتعاشاتی که هنرمند به صوت ها می دهد احساس را در موسیقی القاء می کند و در معماری، احساس به وسیله رنگ و ایجاد سایه روشن بوجود می آید.
هماهنگی و هارمونی
توافق و سازش صوت ها در موسیقی هارمونی را بوجود می آورند و همین هماهنگی در معماری بواسطه توافق موضوع ها و عملکردها و تم ها با هم بوجود می آید.
ریتم
ریتم عامل مشترکی است که در هر یک از هنرها مثل موسیقی،معماری،شعر و ... نقش اساسی دارد.پس رعایت ریتم و تکیه بر روی اصوات، خط ها و پستی بلندی هایی را بوجود می آوردو اگر این نمودار موسیقی را جدا از خط حامل موسیقی بکشیم شکلهایی بدست می اید که این شکل ها را می شود در کوهها یعنی جایی که بشر در آفرینش آن نقشی نداشته، دید (تصویر1-8).
تصویر 1-8- البرز، دماوند
و بلعکس اگر این نمودار را که از پستی و بلندی کوه بدست آمده بر روی خط حامل موسیقی منتقل کنیم، مجموعه نت های موسیقی بدست میآید که دارای ریتم هستند( تصویر1-9).
تصویر 1-9- سفیدکوه، ساری
پس می شود این کار را برای برخی از ساخته های بشر مثل هنر معماری به کار برد.مثل تصویر بعدی که مربوط به مسجد اصفهان است و در این تصویر تمام ویژگی های بنا در آب افتاده و به مانند تمی است که معکوس آن عیناً در طرف مقابل استفاده می شود مثل پیانو که دو دست با هم می نوازد.
تقارن
یکی از خصوصیاتی که در گذشته ایران کاربرد فراوانی داشته تقارن است که هم در معماری و هم در موسیقی وجود دارد.فاصله،حر کت بالا رونده و بعد پایین رونده و ریتم (تصاویر1-10و 1-11و 1-12).
تصویر 1-10- معبدی در هند
تصویر 1-11- خانه بروجردی كاشان
تصویر 1-12 - مسجد جامع، یزد
در شکل های ذیل نیز ، قوس ها رفته رفته کوچک می شوند که می تواند الهام بخش ساختن اثر زیبا برای یک آهنگ ساز شود.
تصویر 1-13- مسجد جامع اصفهان
تصویر 1-14- مسجد جامع و بازار، کرمان
موسیقی و معماری اسلامی ایران
نگاهی به تار یحیی
تا کنون درباره موسیقی و چگونگی آن بحث های فراوانی شده، ولی در مورد خود وسایل و ابزارهای موسیقی حرفی گفته نشده. مطلب را از تار که یکی از اصلی ترین آلات موسیقی ایران است شروع می کنیم. از میان گونه های مختلف تار، تار یحیی بهترین و زیباترین است(تصویر1- 15).تار یحیی تاری بوده است که توسط یحیی(تصویر 1-16) در اواخر دوران قاجار با مهارت خاص ساخته می شده که مثلاً در حال حاضر یک استاد فن بلافاصله ساز یحیی را از ساز شاهرخ یا جعفر باز می شناسد.
تصویر 1-15- نمونه ای از تار دوره قاجار
<Br>
حال می خواهیم مقایسه هایی بین شکل زیبای بدنه آن با اجزاء معماری گذشته ایران انجام دهیم.همانطور که در شکل های بعدی می بینیم، ترسیماتی از این شکل ها کشیده شده و این به آن معناست که سعی در قرار دادن آن در این چهارچوب خشک یعنی تهی کردن قالب آنان از روح دمیده شده از طرف سازنده اش زیرا شکل های بکار گرفته شده در هنر ایران در قواعد هندسی معمولی نمی گنجد(تصاویر1-15 و 1-16).
تصویر 1-16- تجزیه تار به خطوط هندسی
<Br>
مانند این فرم معماری که فقط تجزیه و تحلیل هندسی شده بدون روح دمیده شده از طرف معمار آن(تصویر 1-17).
تصویر 1-17- مسجد جامع قزوین
<Br>
پس چنین به نظر میرسد که ساز خوش صدای ساخت یحیی در قالب مربع و مستطیل و دایره نمی گنجد و باید راه دیگری برای تحلیل شکل آن پیدا کرد.البته اصراری به این که عیناً و مو به مو اجزاء معماری و اجزاء ساز قرینه هم باشند نیست، و امر مهم نشان دادن کلیت موضوع است.
همانطور که در شکل های بالا می بینید( تصاویر 1-18و1-19)، بخش بالایی تار از دو قوس متقاطع تشکیل شده که مشابه قوس هایی است که درمعماری گذشته اسلامی ایران به وفور دیده می شود که مقایسه هایی از اجزاء معماری ایران و تار یحیی را منعکس می کند. و همینطور ترکیب یک دایره و خط که از ترسیم تار بدست آمده، در معماری ایران به وفور دیده می شود(تصویر 1-20).
تصویر 1-18- مسجد جامع اصفهان
<Br>
تصویر 1-19-سردر مسجد جامع اصفهان
<Br>
<Br>
تصویر1-20- موزه چهار فصل، اراک
<Br>
این ترکیب را در شکل های بکار گرفته شده در مینیاتور ایران به وفور می توان دید. البته بارزترین و زیباترین شکل این ترکیب را در تنگ و صراحی و قرابه می شود پیدا کرد(تصویر 1-21) که به طور نمادین نشان دهنده گردن و تنه است و در محل اتصال گردن به تنه معمولاً از نقوش خاصی استفاده می شود که خود کاسه تار نیز با توجه به انحناهایی که دارد می تواند مورد مقایسه با انحناهای موجود در اشیاء مصرفی و یا خطوط نستعلیق و اجزاء معماری قرار گیرد.
تصویر 1-21- نقش مینیاتور از تنگ،صراحی و قرابه
<Br>
مطالعه ای بر تاریخ هنر موسیقی و معماری اسلامی ایران
حال می خواهیم مطالعه ای بر تاریخ هنر و موسیقی اسلامی ایران را به صورت دوره ای داشته باشیم و آثار به جا مانده از معماری با ارزش قدیم ایران را مورد بررسی قرار بدهیم و رابطه این دو هنر را با هم بگوییم.در ابتدا باید گفته شود که به علت منع موسیقی توسط حکومت های مذهبی مثل صفویه باعث شده که به جز روایت های شخصی، هیچ مطلب دقیقی در اختیار نداشته باشیم، در عوض در همان دوره، آثار با شکوهی از معماری( میدان نقش جهان) به چشم می خورد(تصویر 1-22).
<Br>
به طور مثال، در دوره قاجار تحول قابل توجهی در زمینه موسیقی ایرانی بوجود آمده است که از مهمترین آنها، پیدایش سیستم دستگاهی که آن را ردیف می نامند، است. ولی از طرف دیگر، معماری ایران دچار سرگشتگی شد،چه در فرم و چه در الگو (بخاطر رابطه ایران و اروپا و تاثیرپذیری ناشیانه از فرهنگ غرب) .
تصویر 1-22- عمارت عالی قاپو،اصفهان
<Br>
خصایص و ویژگیهای مفهومی معماری و موسیقی ایرانی
وحدت گرایی
در زمانی که حضرت آدم در بهشت بوده، همه چیز به صورت تک و واحد، دیده و نگریسته می شد لذا عالم وحدت شکل گرفته بود و از زمانی که شیطان به دستور خداوند مامور فریب دادن حضرت آدم شد، انسان در مقابل وحدانیت، کثرت را می بیند. این کثرت مقابله خیر است در برابر شر، نور است در برابر ظلمت و شیطان است در برابر رحمان و این چنین هبوط حضرت آدم و سیر نزولی انسان به عالم کثرت آغاز می شود و همگی رموزی است هدایت کننده به سوی عالم کثرت و سیر صعودی به سوی وحدت مطلق که این سیر یا اختیاری است و یا اضطرار برده می شوند: انا لله و انا الیه راجعون.(سراج،بی تا).اصولاً ذات معماری ایران نیز در پی وحدت بوده و در سازماندهی فضاها چه در برون و چه در درون در پی سادگی،یکپارچگی،خلوص،عاری از تعقلات مادی زمینی و در پی مفاهیم و معانی بوده که در نهایت حاصل کار یک معماری درون گرا اما جداناپذیر از بافت منظر شهر بوده است. حال اینکه همین وحدت گرایی هم به وضوح و شگفت انگیز در موسیقی اسلامی ایران قابل حس است. مثلاً دستگاه نوا فضای عرفانی دارد که از سلسله مراتب درآمدها عبور می کند و پس از عبور از آنها به گوشه نهفت که شور و شکوه با وقار آن یادآور دستگاه شور می باشد، می رسد و این سفر رازآمیز را ادامه داده و به الگوی فرود می رسد که حالتی مرجع و بازگرداننده به مد اصلی را دارد و حسی از تعادل و توازن را در شنونده به وجود می آورد،پس روح وحدت و یکپارپگی در موسیقی ایران حس می شود (تصویر 1-23).
تصویر 1-23- مسجد جامع كبیر، یزد
<Br>
<Br>
سازماندهی فضا بر اساس الگوهای رایج
ایده تشکیل دهنده فضا در معماری و موسیقی ایرانی الگویی است،یعنی به صورت سازماندهی 4 ایوانی، حیاط مرکزی، محوری، تقسیم هندسی سطوح(شطرنجی،صلیبیو...) می باشد.حتی الگوهای سازماندهی معماری مسجدها، آتش کده ها و کلیساها در بعضی خصوصیات مشترک می باشند، مثلاً نقش چهار تاقی ساسانی در بنای آتشکده ها در مساجد ایرانی نیز مؤثر بوده. همین ویژگی الگویی در موسیقی ایرانی باعث می شودکه هر شباهتی در اصوات و فواصل ناشی از آنها مثل همایون و بیات اصفهان،اهمیت زیادی نداشته باشند و مهم این است که آیا این الگوها هنگام اجرا یکسان اند یا متغیر و متفاوت.
سلسله مراتب در کشف فضاهای معماری و موسیقی
همجواری الگوها در معماری اسلامی ایران بر اساس اصول خاصی است و بر اساس سلسله مراتب معینی صورت می گیرد مثل ورودی، تقسیم راه،تغییر مسیر، توقف به منظور تعیین جهت،حرکت و بهره وری بصری. بر همین اساس اول رویارویی با نشانه های نماست مثل بادگیرها، مناره ها، گنبدها و ...بعد ورودی ها هستند که در اصل ارتباط فضای بیرون و درون هستند و دعوت کننده هستند(ورودی از اهمیت ویژه در معماری اسلامی ایران برخوردار بوده).سپس به حیاط مرکزی می رسیم که به خاطر توجهی که معمار ایرانی به فضای درون داشته، نمای داخلی و رواق ها و ایوان ها به بهترین شکل طراحی شده. این سلسله مراتب در موسیقی ایرانی چه در جایگزینی فرم های موسیقی و چه در ترتیب قرار گیری گوشه های ردیف دستگاهی وجود دارد. مثل: فرم پیش درآمد، درآمد، گوشه های بعد از درآمد، فرم چهار مضراب، فرم تصنیف، فرم ضربی و فرم رنگ. امادر همین نظام فضایی منظم، گاهی برای ایجاد تنوع و تغییر فضا، از عاملی به نام مدگردی استفاده می شود. در معماری ایرانی هم نمونه ای از مدگردی در راسته بازارها و فضای اتصال آنها بدون تغییر کیفیت فضا وجود دارد. مسجد شاه اصفهان نمونه خوبی از این مدگردی، فضایی بزرگ و آهنگین در معماری ایرانی می باشد. جلوخان به صورت فروشکافته در دل دیوارهای آجری نخودی رنگ میدان نقش جهان بارنگ آمیزی زیبای کاشیکاری ها بوده که مسیر افقی فضا را در کنار طاق بلند سر در ورودی که تاکید عمودی در فضا را دارد،نمایان می کند.و دالان ورودی با چرخی 45 درجه، جلوخان را به صحن مسجد پیوند می دهد (تصویر 1-24) .
در موسیقی نیز این مدگردی وجود دارد که همان مرکب نوازی های موسیقی ما است که با متانت و حفظ آرامش و حس اطمینان همراه است و همان حسی را که در معماری ایجاد می کند،برای شنونده القاء می کند .
تکرار
یکی دیگر از ویژگی های مشترکی که هم در موسیقی و هم معماری اسلامی ایران دیده می شود تکرار است. این تکرار از ابتدا وجود داشته. موضوع را بهتر است از ذکر شروع کنیم. ذکر به معنی یادآوری است و باعث آرامش روح و جان می شود، به عبارت دیگر یک نوع تکرار است. بعد همین تکرار در فرش ایرانی تیز وجود دارد و تمام نقش و نگارهای فرش به نوعی در تمامی سطح فرش در حال تکرار هستند. حال همین ویزگی در معماری اسلامی ایران بوسیله تکرار اسماء خداوند بر روی کتیبه ها، تکرار در نقوش تزیینی و حتی تکرار در نمای بیرونی به چشم می خورد، در مورد موسیقی ایرانی نیزباید بگوییم که همه اجزاء تشکیل دهنده یک آهنگ اعم از نوازندگان ساز (سنتور، تار،سه تار، تنبک و ...) در پی تکرار ریتم آهنگی هستند که توسط خواننده در حال اجرا است،پس در موسیقی ایرانی هم این تکرار وجود دارد.
تصویر 24-1- مسجد شاه، اصفهان
<Br>
مرکزگرایی
در هنر اسلامی ایران یکی از خصوصیات بارز آن، مرکز گرایی است که در تمام هنرها اعم از معماری، موسیقی، نقاشی و ... وجود دارد. آقای دکتر نقی زاده در کتاب مبانی هنر دینی در این رابطه چنین می گویند:
"مرکزیت در فرهنگ اسلامی از مناظر مختلفی قابل پی جویی است. یکی از بارزترین وجوه آن خانه کعبه به عنوان قبله مسلمین یا مرکز توجه جمیع مسلمانان است. بر خلاف معابد و کلیساها که واجد مرکزی هستند که عبادت کنندگان به آن رو می کنند و در واقع، هر کدام مرکزی را به نمایش می گذارند، مساجد مسلمین فاقد مرکز خاص خویش بوده، و جملگی بر یک مرکز واحد جهانی(کعبه) متوجه هستند. در معماری اسلامی تنها نقشه ساختمان سقفهای گنبدی واجد نقشه متحدالمرکزی است که به صورت رمز اتحاد آسمان و زمین و یا محل نزول برکت الهی ایفای نقش می کند. همچنین در معماری علاوه برآنکه مساجد با جهت گیری شان به سمت کعبه به این مرکزگرایی اشاره دارند. بسیاری از عناصر آنها نیز به صورت واقعی نمایشگر این تفکر هستند. حیاط مساجد با اختصاص مرکز خویش به آب(حوض یا مظهر قنات) جلوه ای از اهمیت و مرکزیت پاکی و انسان کامل را متذکر می شوند. از نمونه های دیگر هنر باغسازی است که جلوه نمادین آنها در نقشهای فرش ایرانی است که مثال گویا و بارزی از مرکزگرایی است. مرکزگرایی در هنری که فرش(در مقابل عرش) نامیده می شود، و فرش نامی است که در فرهنگ ایرانی به زمین اطلاق می شود به وضوح مشهود است. اجمالاً اینکه، اهمیت انسان، به عنوان اشرف مخلوقات و مرکزیت وجود و مخلوق در نفس الهی او نهفته است. این اصل زیبا و معنوی، الهام بخش هنرمندان ایرانی مسلمان بوده است که در آثار خویش به نحوی به این اصل اشاره نمایند.یکی از وجوه این امر به کارگیری واژه ها و موضوعاتی است که به نحوی بارز بیانگر مفهوم مرکز هستند،مثل واژه میدان . "
از دیگر واژه ها، واژه قطب است که به معانی مختلفی استفاده می شود. یکی شمالی ترین و جنوبی ترین نقاط کره زمین را قطب (قطب شمال و قطب جنوب) می گویند. دیگری هر پیل (باطری) دارای دو قطب، قطب مثبت و قطب منفی است و کره زمین نیز به مانند یک پیل (باطری) عظیم دارای دو قطب مثبت و منفی است که آن ها را قطب مثبت مغناطیسی زمین و قطب منفی مغناطیسی زمین می نامند. اما آنچه مسطلح است بین عرفای ایران،منظور از قطب مرکزیت و مبدأبی است که حواس و جانها متوجه و معطوف به آن است مثل حلقه عرفا یا حلقه تدریس. از مطلب های دیگری که بشود از آن به تفسیر مرکزگرایی صحبت کرد تقارن است(که ذکر آن گذشت). تقارن در معماری اسلامی ایران یکی از ویژگیهای بارز بنا بوده است به ویژه در نماهای عمارت ها که به مرکزی در آسمان اشاره دارد و به نوعی به مرکزیت اشاره دارد.این تقارن که به نوعی به مرکزگرایی اشاره دارد در موسیقی اسلامی ایران به چشم می خورد، مانند میاندار در ورزشهای سنتی و شکل گیری جمع در سماء عارفین که در در مرکز و به دور دایره ای متمرکز می گردد و مرکزیت در آن اهمیت ویژه ای دارد .
جمع بندی
در این تحقیق سعی شد تا یک مقایسه اجمالی از موسیقی و معماری داشته یاشیم و تشابه های معماری و موسیقی اسلامی ایران را مورد بررسی قرار دهیم و اینطور استنباط شد که ایندو هنر که جزو هنر های قدسی هستند (بعلت حضور و قرب حق در آنها) به نحوی چه در پیدا و چه در نهان اشتراک دارند و اگر چه نمی شود راجع به هنر به طور قطعی اظهار نظر کرد لاکن مشترکات آنها به وضوح محسوس است و با یک تلنگر ذهن آگاه هر بیننده یا شنونده ای را بیدار می کند تا بهتر به بررسی بپردازد. ولی اینطور باید بگوییم که اصلی ترین و بارزترین وجه اشتراک معماری و موسیقی اسلامی ایران رسیدن به هدف غایی و قرب الهی است که انسان از ابتدایی که به این دنیای خاکی آمده، در پی آن بوده و خواهد بود وهر وسیله ای(هنر اسلامی) را برای رسیدن به آن و یادآوری آن به جهت فراموش نشدن به خدمت می گیرد. از آنجایی که افلاطون در نظریه خود چنین می گوید:
" روح پیش از آمدن به دنیا، زیبائى مطلق را دیده و چون در این دنیا زیبائى ظاهر را مىبیند به یاد زیبائى مطلق مىافتد و غم هجران به او دست مىدهد. عشق جسمانى مانند حسن صورى مجازى است. اما عشق حقیقى چیز دیگر است و مایه ادراك اشراقى و دریافت زندگى جاوید مىگردد ."
آنچه مسلم است این که، ویژگی های معماری و موسیقی در تقسیم بندی محدود ما خلاصه نمیشود و این تحقیق نیم نگاهی بود در این بیابان بی کران. به قول حافظ:
مدد از خاطر رندان طلب ای دل ورنی
کار سخت است مبادا که خطایی بکنیم
منابع
بلخاری قهی، حسن، سرگذشت هنر در تمدن اسلامی، حسن افرا، تهران، 1383.
پیرنیا، محمد کریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران،دانشگاه عتم و صنعت ایران،تهران،1378.
پیرنیا، محمد کریم، سبک شناسی معماری ایرانی، پژوهنده-معمار، تهران، 1380.
شجریان، مژگان، زبان موسیقایی فرم و رنگ در تصویر، پایان نامه تحصیلی مقطع کارشناسی ارشد دانشکاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، تهران، 81-1380.
فلامکی، منصورو غلامحسین نامی و دیگران، معماری و موسیقی، فضا، تهران، 1383.
نقی زاده، محمد، مبانی هنر دینی در فرهنگ اسلامی(عینیات و تجلیات)، راهیان، تهران، 1384.
سراج، حسام الدین، {موسیقی و معماری}، نمادگرایی در هنرها، بی تا، بی جا.
.دیماه 1386،"معماری"، http://architect1800.blogfa.com/post-9.aspx
.آذر 1386،"معماری چیست"، http://fa.wikipedia.org/wiki
.آبان 1386، "دیدن صدا و شنیدن رنگ" http://zanenarenji.blogspot.com ,
.آذر 1386،"رنگ در موسیقی"، http://fa.wikipedia.org/wiki